پسر باسواد من
عسلم سلام
سه چهار روزیه که داریم با همدیگه بَن بن بُن تمرین میکنیم. وتوی همین مدت کوتاه شما خوندن حدوداً ده تا کلمه از جمله :« آب، گل، مو، مامان، بابا، دست، پا، توپ،...» رو یاد گرفتی. کلی هم برای این قضیه از خودت علاقه نشون میدی، و تا فرصتی گیر میاری میگی: « مامان بیا با همدیگه بازی کنیم . من میخوام یه چیزی یادت بدم!». دقت کن که شما به من یاد میدی! بعدش میری کارتها رو میاری و با هم بازی میکنیم .
معمولاً خیلی زود شکل کلمات رو یاد میگیری. ولی خیلی هم با هوش و ناقلایی، وقتی که یه کلمه رو یادت میره یه قیافهی حق به جانب به خودت میگیری و میگی: « مامان من بلدم، حالا تو بگو!». و وقتی که من اون کلمه رو برات میخونم تکرارش میکنی و میگی:« آفرین مامان درست گفتی!»
الهی قربونت برم عشقم واسه همین خوشمزگیهاته که اینقدر میخوامت!
فکر کنم تا چند وقت دیگه خودت بتونی بیای و وبلاگت رو بخونی.
هزار تا بوس واسه بهترین پسر دنیا!