رادینرادین، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

رادین همه‌ی زندگی ما

آب‌بازی

1390/4/29 3:07
نویسنده : مامانی
340 بازدید
اشتراک گذاری

سلام, سلام, سلام

چیه؟ چرا اینجوری نگاه می‌کنی؟ حتماً می‌گی چرا اینقدر دیر به دیر میام!

خوب تقصیر خودته مامان جون!

آخه شما اصلاً نمی‌ذاری که ما به کامپیوتر نزدیک بشیم. اگه روشنش بکنیم باید فقط خودت پاش بشینی. حتی دو سه روز پیش که بعدازظهر خوابیده بودی تا اومدم روشنش کنم نمی‌دونم کی توی خواب بهت خبر داد سوال، یهو من دیدم یه موجود کوچولو تیک‌تیک داره میاد به طرفم، وقتی هم رسیدی با یه قیافه‌ی کاملاً حق به جانب با زبون خودت بهم فهموندی که باید از جات بلند بشم تا شما به کارهای مهمت برسی مادر. الهی قربون خودت و اون قیافه‌ی حق به جانبت و اون کارهای مهمت برم.

جونم برات بگه که توی این روزهای گرم تابستون شما هم به آب‌بازی علاقه‌ی زیادی داری.بنابراین ما هم استخرت رو واست باد کردیم تا حالشو ببری. ولی یه درد سر بزرگ برای من درست شده و اونم اینه که جنابعالی تنهایی نمی‌ری بازی کنی و من هم باید بیام پیشت بایستم، وتایک قدم هم دورتر برم با یه لحن جیغ‌آلود که یه کم حالت مسخرگی هم توشه وخیلی هم بامزه‌ست داد می‌زنی: مامان، مامان!

آره خلاصه مامان جون این آب‌بازیت هم روزی یکی دو ساعت طول میکشه آخرش هم همینجوری نمی‌آی که! و من مجبور میشم این کلک رو بهت بزنم که خودم بیام توی خونه تا تو تنها بشی، اون وقت مثل شصت‌تیر با کلی آب که داره از لباسهات چکه می‌کنه می‌دویی تو خونه.

جدیداً دو تا از دندونای تختت نیش زده که خیلی اذیتت می‌کنن. الهی فدات بشم مامان جون!

کلی عملیات ریاضی هم بلدشدی (البته خیلی وقته ولی من فرصت نکردم زودتر برات بنویسم). مثلاً جواب سؤال‌های 2+8 و 2*5 و4+6 و3+7 و جذر 100 و هر مسئله‌ی دیگه‌ای که جوابش ده‌تا بشه رو بلدی. آفرین به پسر باهوش وریاضیدان خودم!

پسرم یکی دیگه از چیزهایی که خیلی وقته بلدی و من فراموش کردم برات بنویسم اینه که هر وسیله ای که روشن بشه می‌گی: بََگ( یعنی برق) و هر وسیله‌ای هم که خاموش بشه با حالت سوالی می‌گی: بَدَت؟ (یعنی برق رفت؟). و جالبه که حتی اگه مشغول گریه باشی و چیزی روشن یا خاموش بشه برای یک لحظه گریه‌ات رو متوقف می‌کنی واین جمله رو می‌گی و بعد دوباره به گریه‌ات ادامه می‌دی.

راستی وقتی هم که یه کار خوب انجام می‌دی خودت خودت رو تشویق می‌کنی وبرای خودت دست می‌زنی.تشویق

تا چند روز پیش فقط بالا رفتن از پله رو بلد بودی و وقتی از جایی بالا می رفتی دیگه نمی تونستی برگردی و داد می‌زدی و از ما کمک میخواستی. از این موضوع هم یه بازی برای خودت ومن اختراع کرده بودی، (مادر جون خلاقیت هم داری) و اونم این بود که می‌رفتی توی اتاق من و بابایی واز تخت بالا می‌رفتی اون وقت با همون جیغ مسخره‌هه منو صدا می‌کردی که بیام وبیرمت پایین. اما حالا پایین اومدن رو هم یاد گرفتی و دیگه به کمک من احتیاج نداری. فقط روزی هزار بار می‌ری بالای تخت و میای پایین ومن بیچاره هم مجبورم روزی هزار بار روتختی رو صاف کنم.ناراحت

ولی با همه‌ی اینها از اینکه تو رو دارم خیلی خوشحالم وخدا رو هزاران بار شاکرم که منو از لذت این لحظات بهره‌مند کرده.

دوست دارم عشق منماچقلبقلب

این هم یه عکس از آب‌بازی‌هات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان تارا - سارا
29 تیر 90 9:48
سلام دوست عزیز یه مسابقه تو قسمت دپارتمان مسابقات نی نی وبلاگ هست بنام نی نیه شگفت انگیز که تارا و دوستاش شرکت کردن و رای گیری آغاز شده اگر دوست داشتید به تارا با کد 104 رای بدهید.از طریق تلگراف کد به مدیریت. و چون به 5 نفر میشه رای داد اگر دوست داشتید به دوستهای تارا با این کدها هم رای بدهید 27-110-101-20 ممنون -ضمنا فقط امروز وا فردا فرصت رای دادن هست- اگر به ما رای دادید بهمون خبر بدهید تا جزو دوستان وبمون لینکتون کنیم.
مامان رها
29 تیر 90 10:26
سلام عزیزم وب قشنگی دارین کد رهای من در مسابقه 27 اگه رای بدید خوشحال میشیم