فرهنگ لغات
گل من سلام
امروز میخوام دربارهی کلماتی که تا حالا یاد گرفتی برات بنویسم. پسر گلم هیچ میدونی چقدر شیرینزبون شدی؟ وقتی کلمات رو به زبون خودت ادا میکنی خیلی خواستنیتر میشی. آخه میدونی تو فرهنگ لغات خاص خودتو داری و بعضی وقتا برای بعضی چیزا یه کلماتی رو بکار میبری که نمیدونم از کجا میاریشون مادر ؟
حالا یه چندتایی رو تا جایی که ذهنم یاری بکنه برات مینویسم:
هگوش(خرگوش)، گوبه(گربه)، دوده(جوجه)، هَگی(خاله)آخه من نمیدونم چه ربطی داره مادر جون؟، ولی کلمهی عمو رو خوب بلدی و تا همین چند روز پیش کلاً به همهی آقایون از جمله «باباحاجی» و داییهات هم میگفتی « عمو». اما حالا خدارو شکر بعد از کلی تمرین یاد گرفتی که به باباحاجی بگی:«حاجی» و به داییها هم بگی:«دادی».
خوب حالا به بقیهاش گوش کن:
گاب(گاو)، گَبْش(کفش)، بتو(پتو)، دَت(دست)، با(پا)، گوش(همون گوش)، مو(اینم همون مو)، اگور(انگور)، دیب(سیب)، هَنی(هندونه)، انا(انار)، نَنی( دسر دَنت که خیلی هم دوست داری)، تیبی(تیوی یا همون تلویزیون خودمون)، عَمی(عمه)، گامگام(قامقام یا همون ماشین)، گونده( انواع ماشینهای سنگین یا همون گنده مثل اتوبوس و کامیون وامثالهم)، حموم(همون حموم)، آنّی(آینه)،بندگونه(بادکنک)،ویه کلمهی خیلی عجیب و شاهکار که واقعاً نمیدونم از کجا آوردیش و اونم لغت « بَده گودا» هست که به معنی کارت عابربانک و یا خود بانک هست، و خیلی کلمات دیگه که الان یادم نمیاد. ولی هر موقع یادم بیاد بازم برات مینویسم.
اما یه لغتی که سمبل یه کلمهی خیلی سخته کلمهی «قسطنطنیه» هست که شما بلدی این کلمه رو بگی. بابایی وقتی باهات بازی میکنه و ازت میخواد که کلماتی رو که بلدی بگی، این کلمه رو هم ازت میپرسه و تو جواب میدی:« گوتَ تَ ».
حالا هم دیگه اینطوری شده که وقتی این بازی رو باهات میکنیم بعد از اینکه چندتا کلمه میگی خودت بدون اینکه ازت بخوان به صورت خودکار میگی: « گوتَ تَ ».
خلاصهش که خیلی شیرینی شیرین زبون.