دل نوشته های مامانی
سلام
گاهی وقت ها حس می کنم هیچ کس و هیچ چیز توی این دنیا برام به اندازه ی این موجود کوچولوی معصوم ارزشمند، دوست داشتنی نیست.
اونقدر این احساس دوست داشتن برام بزرگ و شیرین و باشکوهه که با هیچ لذتی قابل قیاس نیست.
اونقدر بزرگ که هیچ حدی رو نمی تونم براش متصور بشم.
اونقدر بزرگ که حس میکنم قلبم براش کوچیکه و از توی سینه ام میخواد با فشار بزنه بیرون.
وقتی لبخند زیباشو با اون دوتا دندون موشی میبینم انگار تمام دنیا رو دو دستی گذاشتن توی دستم و احساس می کنم که دیگه هیچی از خدا نمی خوام!
واسه ی همینه که دعا میکنم خدا هیچوقت این حس باشکوه رو از من نگیره.
ودعا میکنم اونایی که تا حالا این حس رو تجربه نکردن به آرزوشون برسن وخدا این موهبت رو نصیبشون کنه تا هیچ وقت حسرت نداشتن بچه و نچشیدن طعم این لذت رو نخورن!
دعا می کنم خدا همه ی بچه های دنیا رو برای پدر و مادرهاشون وهمه ی پدر ومادرها رو برای بچه هاشون حفظ کنه!
دعا میکنم هیچ وقت هیچ پدر و مادری درد وناراحتی بچه اشو نبینه!
آمین