خاطره اولین روز سفر حج 1
سلام به یکییدونهی خودم بهت قول داده بودم که از خاطرات سفر حجمون برات بنویسم. شکر خدا انگار حالا داره این فرصت دست میده.پس سعی میکنم ازاین به بعد هر وقت که شد از این تجربهی فوقالعاده بنویسم. روز پنجشنبه نوزدهم خرداد امسال(1390) آغازین روز سفرمون بود. از یکی دو روز قبل ساکهامون رو بسته بودیم. قرار بود که ساعت هشت صبح فرودگاه باشیم.واسه همین هم حدود ساعت شش بیدار شدیم وآماده شدیم. بعد هم بهوسیلهی آژ انس رفتیم فرودگاه. آخه روزهای قبل از همهی فامیل خداحافظی کرده بودیم وازشون خواهش کردیم که به زحمت نیفتن و برای بدرقه نیان. اما وقتی به فرودگاه رسیدیم دیدیم که دایی ابراهیم با زن...